معنی موسیقیدان بنام اتریشی
حل جدول
یوهان اشتراوس
موسیقیدان اتریشی
موزارت
موسیقیدان نامی اتریشی
فرانتس شوبرت
موسیقیدان نامدار اتریشی
فرانتس شوبرت
آهنگساز بنام اتریشی
اشتراوس
موسیقیدان
موزیسین
لغت نامه دهخدا
بنام. [ب َ] (ع اِ) همان بنان است که سر انگشت باشد. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب).
بنام. [ب ِ] (ص مرکب) بانام. مشهور. معروف. نامی. نامدار. نامور. نام آورد. (یادداشت مرحوم دهخدا). نامدار. مشهور. معروف. (فرهنگ شعوری):
سراپرده ٔ شاه ایران تمام
بگرد آمده پهلوانی بنام.
اسدی.
|| بافتخار. بمردی. بسربلندی:
بگویش که در جنگ مردن بنام
مرا بهتر آید ز گفتار خام.
فردوسی.
همی گفت کامروز مردن بنام
به از زنده و رومیان شادکام.
فردوسی.
|| همنام باشد که به ترکی ادآش گویند. (برهان) (آنندراج). سمی. (یادداشت مرحوم دهخدا).
فرهنگ واژههای فارسی سره
خنیاگر
فارسی به آلمانی
Künstler (m), Künstlerin (f)
فرهنگ معین
(ص فا.) کسی که علم موسیقی را آموخته باشد.
فارسی به ایتالیایی
musicista
مترادف و متضاد زبان فارسی
بلندآوازه، سرشناس، شهیر، مشهور، معروف، نامآور، نامدار، نامور، نامی،
(متضاد) گمنام
معادل ابجد
1295